ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست

ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست

معشوق، یا دلدار، کسی‌ست که به نوعی مرکز الهام هنرمند است، و حضور او، در سیاه و سفید زندگی، همیشه پررنگ بوده.
شاید معشوق همیشه آن کسی‌ست که دور می‌شود یا در کشاکش لحظات ماندگار می‌شود. کسی که در خیال و رویا، صورت مشخصی ندارد و می‌تواند در یک آن، در مکان‌های متفاوت حضور داشته باشد. یا شاید آن کسی‌ست که در بازه‌های زمانی پراکنده‌ای دست به خلق دوباره‌ی هنرمند می‌زند. احساسات ناپایدار و گریزان، آمیخته با استعداد و مهارت هنرمند که سبب به تصویر درآوردن آن رویاهای دور می‌شود.
هنر که بسیار وابسته به احساسات هنرمند است حالا دستخوش تمایلات تند و خواستن‌های بی‌منطق او می‌شود. از تجربه کردن عشق، و تلاش برای فراموشی، از هجوم خاطرات و حمله‌ی جنون، و سپس رهایی از همه‌چیز، مفاهیمی‌ست که روی بوم نقاشی با غلظت رنگ و ظرافت ابزار آمیخته می‌شود. در نقاشی گاهی هنرمند معشوق را دور از خودش تصور می‌کند. کسی که در باغ‌های بزرگ، در همسایگی دریاچه‌ای درخشان، سرگردان است. کسی که با لباس‌های ساخته از شادمانی طبیعت و لبخند بر لب، بی‌توجه به او، تنها به آوای خود گوش می‌کند. در ادبیات و نقاشی کلاسیک، معمولا این عاشق است که با تمام وجود، در خواستن ذوب می‌شود. با نامه‌نگاری‌های بلند و چینش کلمات در پی یافتن راهی‌ست تا با او دمی معاشرت کند.
معشوق در نقاشی‌های کلاسیک‌، در فضایی انتزاعی انتظار می‌کشد. همه‌چیز روشن و واضح است. او خود رویاست. کمی بعدتر، در آغاز قرن نوزدهم، که چیزها شکل مدرن‌تری به خود گرفتند، گویا حضورش نیز در نقاشی‌ها متفاوت شد. رو به سال‌های جلوتر، معشوق با متریال مدرن‌تری به تصویر درآمد. زاده‌ی هنر و خیالات و دغدغه‌های امروزی. زاده‌ی تکنیک‌های تلفیقی و متفاوت. اما چیزی که در همه‌ی زمان‌ها یکسان بوده، میل به زیبا نشان دادن اوست. کسی که نسبت به تمامی آدم‌ها ویژگی برتری دارد. حالا فرم‌های قرینه جای خود را به حالات دفرمه و رنگ‌های شفاف و روشن جای خود را به رنگ‌های کدرتر دادند. حتی اشیاء پیرامون فرد نیز با شکل‌های دیگری در دکور حضور دارند. مناظر تحت‌تاثیر زندگی ماشینی به جاده‌های آسفالت و چراغ‌های ردیف کنار خیابان بدل می‌شوند.
حالا هنرمند معشوقی را طراحی می‌کند که در جهان معاصر، وجودش و زیبایی‌اش به چالش کشیده می‌شود. همه‌چیز می‌تواند به فرم و رنگ دلخواه دربیاید. همه‌چیز این یگانگی می‌تواند دیگر شکل قبل نباشد.

۱_ گرهارد مونث
۲_ فیلیپ ویلسون
۳_ فردیناند والدمورت
۴_ ادوارد مانه
۵_ پل سزان
۶_ شاگال
۷_ ون‌گوگ
۸_ ادگار دگا
۹_ ادوارد هاپر
۱۰_ حمید نورکیهانی
۱۱_ آنه محمد تاتاری

 

فرناز خان‌احمدی

اکرمگ | ochremag

ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست
ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست

درباره هنرهای تجسمی معاصر ایران و جهان
یادداشت‌هایی از گالری‌گردی‌ها و اتفاقاتِ روز

اُکرمگ

ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست
ترانه‌‌ای پر از لب‌ها و راه‌های دوردست

 

حمایت مالی از اُکرمگ