طبیعت غوغا میکند و جان میبازد. ما تصاویر را ورق میزنیم، بهجامانده از زمانیکه جهان آن چهرهی دیگرش را نمایان میکند و زیباییها را میبلعد و در خود میکشد. ساسان ابری هنرمند توانایی که گلهای واژگونشده را روایت میکند، گل سرخی که به انتظار رنگپریدگی نشسته است، یا دستهگلهایی برای یادبود کسانی که کنجها را از کسالت بیرون میکشند و معنای متفاوتی از ازدستدادن دارد. او از میان هجوم تصاویر ذهنی، مناظر دوردست را جلو میکشد و ماندگار میکند: تکدرختی جداافتاده، انسان خیره به ابدیت، لحظات تلفیق خنده و گریهها در سرگردانی یک شهر.
هنرمند با استفاده از تکنیک انتقال تصویر بر روی کاغذ (Image-transfer)، گویی شعر میسراید. او بعد از انتقال عکسها روی کاغذ به خلق دست میبرد. خلق در لحظههای متفاوت و در سایهروشن دقایق. درواقع او با تکنیکها و ابزار نقاشی و طراحی، آثارش را از هنر عکاسی متمایز میکند و به هنر خاص چاپ دستی نزدیک میسازد. تصاویری که غرق در روشنایی و تاریکیِ تکرارشونده هستند. استفاده او از کاردکها و رنگهای طیف خاکستری، به آثارش جلوهای از سرسختی و خنثیبودنِ زندگی ماشینی میدهد. چه چیزی جز ترکیب این درماندگی با اضلاع لطیف و ظریف ذهن یک هنرمند میتواند نجاتدهنده باشد؟ این بافتهای چهارخانه و متمایز و خاصی که آثار او به خود میگیرند بهنوعی امضایی از این هنرمند تواناست. گویا داریم به کلاژی از عکسهای کوچک پولاروید و موسیقی ذهن هنرمند نگاه میکنیم. هنرمند با انتخاب موضوعش، چنان آمیخته می گردد که انگار تماما به کانسپت موردنظرش بدل میشود و دیگر آناست که سخنی به میان میآورد. انگار بخواهد تمام زندگی را به هنر ترجمه کند. و خارج از آن انضباط تعریفشده در هنر عکاسی و نقاشی، درون خویش را رها سازد و از بینش خود حرف بزند، با شدتی که به دیگران هم سرایت کند. (۱)
در آثار ساسان ابری ما گذر زندگی را تماشا و به درهها و قلههای آن سفر میکنیم. لحظههای به دنیاآمدن و از دنیارفتن. زندگی که انسان را در خود حل میکند و به انسان شکل میدهد.
پینوشت: با گریزی به رسالهی در باب نقاشی از لوسین فروید.ترجمهی علیرضا احمدی ساعی
اکرمگ | ochremag