در زبان و بیان هنر نگارگری ایرانی، عناصر متفاوت، دارای لایههای زیباییشناسی متعدد و همچنین دارای معانی ظاهری و باطنی میباشند. به این معنی که هر جسم و یا موجود مادی اشارهای به مفهوم عمیقتر در جهان هستی دارد و به حالات و احساسات برمیگردد. درخت به دلیل حضور نمادینش در آثار گذشتگان و هنرمندان معاصر و حتی در آثار شاعران کلاسیک تا شاعران ادبیات مدرن، نوعی رمز در هنر ایرانی تلقی میشود که مخاطب در تماشاکردنش، میتواند برداشتهای متفاوتی داشته باشد. درخت و شاخو برگهایش انگار ترجیعبند آثار کتایون روحی هستند. در آثار او، با فضای سیالی میان رقص کلمات و حروف و نقش و نگارهای ایرانی قدیمی روبهرو هستیم. پرندهها و درختها به فرم و گونههای متفاوت، انگار نقش اول را دارند، چرا که هر دو نوعی از زیستن را به یاد میآورند. یکی بدون هیچ حرکتی پایبند به زمین و دیگری در اوج آسمان و رها، معنایی از آزادی و زندگانی هستند. نقاشیهای کتایون روحی در قسمتهایی به هنر کلاسیک نقاشیخط بدل میشوند.
حروف کشیده و خوشخط درهم عبارات و کلماتی را شکل میدهند. در این میان، در حاشیهی برخی آثار حروف نامشخصی بهشکل برعکس نوشته شدهاند که کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد. این شیوهی بهکارگیری او از حروف و واژهها به خط کلاسیک ایرانی، فضا را لطیف و پر از اصالت میکند. اصالتی که ریشه در علاقهی مستمر او به نگارگری و خط ایرانی دارد. پرندهای با پیکر کلمات، تنهی درختی خلقشده از درهمفشردگی حروف، خلاقانه انسان را از جهان فلزی امروزی میکَند و به سیر و سفر در رمز و رازها مهمان میکند. همانطور که مشخص است او در اکثر آثارش رنگ زمینهی تیره را برمیگزیند و سپس با خطوط روشن و ظریف منظور خود را بیان میکند. رنگهایی مثل سبز و آبی و اکر و طلایی که در آثار بیشتر هنرمندان مکاتب نگارگری بهکار برده شده، و همچنین ترکیببندیهایی که به فرم قرینهی سنتی پایبند هستند، شیوهی تقریبا یکسانی هستند که او بیشتر اوقات برمیگزیند. لطافات شاعرانه و خیالانگیز او و گریز او به باغهای تودرتوی ایرانی و گل و بوستانهای پر از پرندهو آوازها، آن بخشی از هنر و فرهنگ ایرانی را زنده نگه میدارد که هنر مدرن آن را کنار زدهاست.
کتایون روحی در سال ۱۳۹۵ در لندن با افسون، قلمدار، جیسون نوشین نمایشگاهی برپا کرد با عنوان “اقیانوس میتواند مال تو باشد” که مفهوم مشترک و موضوع پرداخته شده در این آثار شعر بوده است. شعر، که نسبت تنگاتنگی با ظرافت خیال و رویا و وهم دارد.
اکرمگ | ochremag