مبدأ: ماه می ۱۹۶۸ در فرانسه، نقطهای که برآیند انقلابها و جنگهای گذشته است و بهعنوان جرقهای برای رخدادهای آینده عمل میکند. آلن بدیو ادعا میکند که ما با چهار می ۶۸ متفاوت مواجه هستیم. اولین می ۶۸، اعتراضات دانشجویان است، دومی، اعتراضات و اعتصابهای کارگران، سومی، هنجارشکنیهای جنسی و فرهنگی و در آخر می ۶۸ به سیاستی جدید در دورانی که در آن زندگی میکنیم اشاره دارد؛ بنابراین، دگرگونی در حوزههای فلسفی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امری قابل پیشبینی است.
میانه: ساختارشکنی مفاهیم، جنبشهای مربوط به زنان و انکار دوگانگی ذهن/ بدن. نظریه ساختارشکنی دریدا وارد دنیای هنر میشود، ضد زیباشناسی متداول عمل میکند، ارزشهای تثبیتشدهی هنر را زیر سؤال میبرد، هنر قابلیت خریدوفروش ندارد و تنها هنر عینیت یافته در تعامل با مخاطب اصالت دارد.
هنر فمینیستی را باید محصول شکلگیری موج دوم جنبش فمینیستی و درک زنان از هویت و موقعیت خود، دانست. نزدیک شدن هنر و اجتماع و وارد شدن کنشهای زندگی روزمره از اصلیترین اهداف هنرمندان این دوره به شمار میآید. استفاده از امکانات و رسانههای جدید مانند عکاسی، فیلم و پرفورمنس، با مرکزیت بدن، در اعتراض به رسانههای سنتی که عمدتاً در دست هنرمندان مذکر بودند و در آنها بدن زنانه صحنهای برای نگاه خیره بود.
برتری حوزه عقلانی و مردانهی «ذهن» در تقابل با حوزه شهودی و زنانهی «بدن» و گزارهی «من میاندیشم پس هستم» دکارت، بخشی کوچک از سنت فلسفی غرب است. مرلوپونتی از پیشگامانی بود که با به چالش کشیدن دوگانهی ذهن/ بدن، ارتباط بدن، ذهن و ادراک را در نظریات خود اعلام کرد. بنا به نظر او آگاهی و جهان تفکیکناپذیرند و سوژه را بدون توجه به جهانی که در آن زندگی میکند، نمیتوان درک کرد و این ادراک و آگاهی از طریق بدن ممکن میشود؛ بنابراین، بدن دیالکتیکی است بین انسان و محیط پیرامون. رویکرد مرلوپونتی به بدن و ارتباط آن با اجتماع نقطه آغاز نظریات فوکو در رابطه با بدن است.
مقصد: محصول نهایی در دنیای هنر، پرفورمنس است. آنجا که بدن آشکار و واضح بهعنوان موضوع، رسانه، ابزار و ماده وارد صحنه میشود و هرگونه برخورد موزهای و تجاری را از خود دور میکند. بدنِ ازریختافتاده بهقصد تخریب معیارهای سنتی زیباشناسی غرب خود را نمایش میدهد و هویتهای متکثر را که نتیجهی گفتمانهای متفاوت است، بازتاب میدهد. بدنی که در گذشته طرد شده بود، بهخصوص بدن زنانه، اکنون هنجارشکن وارد میدان شده است، در مقابل سالهای انقیاد و فرودستی اعتراض میکند.
۱. Rhythm 5, Marina Abramović, Student Cultural Center, Belgrade, 1974.
2. Suspension, Stelarc, 2012.
3. Seedbed, Vito Acconci, 1972.
4. Self-portrait with Blood, Ana Mendieta, 1973.
5. Omnipresence surgery, Orlan, 1993.
6. Tab and Touch cinema, Valie Export, 1968.
7,8. blutions, Judy Chicago, 1972.
اکرمگ | ochremag