“کسی از رویاهای زمین نمیپرسد”، یا “زمینشناسی معاصر در برابر محصولات کارخانهی زمان”
تصوری که از هر عنصر موجود در طبیعت داریم مربوط به کدام دورهی زمینشناسی است؟ واقعا وقتی میگوییم کوه از یک عنصر مخروطی شکل نوک تیز صحبت میکنیم که هزار سال پیش همین شمایل را داشته و هزار سال بعد هم همین شکل را؟ اصلا درخت و ابر و کوه هم نه. رویاهای زمین، رویاهای ساکنان زمین همان هنجارهای کلیشهای هستند که از مغز ما میگذرند؟زمانی زلزله هشداری از سوی خدایان تلقی میشده و حالا میپنداریم که یک بلای طبیعی است. همین رابطه را شاید بین تصورات ذهنی ما از سوژهها و شکل استحاله یافتهی آنها هم بشود دنبال کرد.
نمایشگاه زیستبوم به کیوریتوری زهرا قیاسی تلاشی است برای نشان دادن اولین نشانهها و تصاویر از زمینی که ما نمیشناسیم! جنگهای جهانی، گرمایش، تخریب محیط زیست، سیاستهای کلان و کشتارهای ناعادلانه صدها سال است که مانند یک کارناوال نچندان بیسر و صدا در حال اتفاق افتادن هستند، اما نتایج آنها را چنان که شاید الفبایشان را نمیدانیم، نمیبینیم.
بله، جهان شکل دیگری به خودش گرفته و حتی اگر ما هنوز قادر به دیدن این فصل از آن نباشیم، به زایش و البته رویا داشتن ادامه میدهد، رویاهایی نه از جنس نسخهی به روز رسانی نشدهی این کلمه در ذهن ما. شاید در این میان، پای مشکل همیشگی فلسفه با ظرف زبان هم وسط باشد. علیالحال، با یک پوستاندازی وسیع مواجه هستیم؛ تالیفی جدید که به نظر میرسد به ترجمه و واسطهگری نیاز دارد. آیا هنر در زمینِ معاصر یک واسطهگر است؟ چه باک از انداختن مخاطب در تلهی هیپیاس!
اکرمگ | ochremag