"فاصله" امری ضروری

“فاصله” امری ضروری

نبودن جزئیات، به اندازه بودنشان، در اثر هنری مهم است؛ چرا که به موجب آن، عدم قطعیتی رخ میدهد که به پایه گذار رابطه دیالکتیکی در اثر است؛ رابطه میان ثبات و دگرگونی، استمرار و ناپایداری. این خاصیت نقاشی های “وای.زی کامی” است؛ آنقدر واضح است که ما اُبژه را تشخیص میدهیم و از طرفی، به اندازه ای محو است که پرداخت جزئیات تا وضوح کامل فرم بر عهده ذهن ماست، نه چشمانمان. هنرمند در اجرای اثر، پا را از محدوده “بازنمایی” فراتر میگذارد و به واسطه نقش فعال ذهن در بازخوانی تصاویر بر مبنای حافظه و ادراک، به حیطه “فرانمایی” وارد می شود. به همین دلیل است که تاثیر حسی حالات از ویژگیهای فرمی اثر پیشی میگیرد و به توصیف نزدیکتر می شود تا عینیت و “چگونه بودن” بر “چه بودن” ارجحیت می یابد. پیتر کیوی، در مورد مقوله “فرانمایی”، توجهمان را به چگونگی “میل به جاندار انگاشتن” موضوعات مورد مشاهده [یا ادراکمان] جلب میکند. میل به تعمیم دانسته، عمق تجربه را مضاعف می کندکه نه تنها میل ما را از اثر هنری دور نمی سازد، بلکه موقتا آن را در “فاصله ” قرار میدهد. آثار کامی، به دلیل عدم وضوح، حتی از نزدیک، “فاصله” اش را با مخاطب حفظ میکند. “فاصله” امری ضروری در تفسیر اثر است. آنجا که پس از تجربه کردن باید از موردِ تجربه فاصله گرفت.دانستن و ادراک، احساسمان را در مورد اثر هنری می پالاید و احساس ما را به دانستن مشتاق می کند و این اصلِ زیبایی شناسی است. این فاصله موجب می شود، اثر در جایی قرار گیرد که بتواند تمامی خویش و معانی اش را متجلی کند. همانجا که “زیبایی شناسی” رخ می دهد.

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

"فاصله" امری ضروری
"فاصله" امری ضروری
"فاصله" امری ضروری

 

حمایت مالی از اُکرمگ