ادعای پست مدرنیسم انکار وجود واقعیت نیست، بلکه انکار قطعیت است. همین ویژگی، هنرمند معاصر وا میدارد که با ایجاد سوالات متعدد در ذهن مخاطب، او را به تجربه و بازی جدید بکشاند؛ بازی هرمونتیک. هرمونتیک سنتی در صدد کشف معنای اصلی و اساسی اثر بود، حال آنکه هرمونتیک جدید بنا را بر تاویل و تفسیر متن و توضیح روند فهمیدن میگذارد.
موتیف تکرار شونده آثار یحیی گمار موجب انس با زبان هنرمند می شود. از سویی، واحد زبان تصویری او، معنای یکسانی ندارد و در هر اثر، “بازیهای زبانی” را آغاز میکند که به تعبیر ویتگنشتاین، همانندیهای خانوادگی دارند که نمی توانند جای همدیگر را بگیرند و تنها میتوان هرکدام را در بطن قواعد متن خود، که عنوان بدان اشارت میکند، سنجید. به علاوه، متن هر اثر نیز، دارای یک معنی نیست و هر بار به نحو تازه ای ادراک می شود و “ظرف”، محتوایی نو می یابد، چون استعاره، که توصیفی تازه از واقعیت است.
گاهی تاویل رمزگشایی است، یعنی سمبل توضیح داده می شود و گاه نیز ارتقای معنی؛ رسیدن از دانی به عالی. نقش بیان هنری همین است، موثر کردن کلام و تحریک مخاطب. یحیی گمار در هر اثر، معنای عینی را از موتیف میگیرد و بار دیگر مخاطب را به “انطباق” با ذخیره های ذهنی فرا می خواند و آنگاه که کشف حقیقتی ناپایدار به عنوان امر تاویل پیش آمد، هنر به دستاوردی شگرف میماند؛ رخدادی که هر آن در اوج قطعیت، خود را انکار میکند و ما را به بازنگری و باز اندیشی وا میدارد.
اکرمگ | ochremag