گفت‌وگو با مریم طباطبایی

گفت‌وگو با مریم طباطبایی

به بهانه نمایشگاهی که در پیش رو دارد

 

نقاشی حرفه‌ای را از چه زمانی و چطور آغاز کردید؟

مریم طباطبایی: نقاشی به صورت جهت‌دارتر ازآغاز سال‌های نوجوانی برایم شکل گرفت. برادر بزرگ‌ترم امیر که زودتر از من شروع کرده بود نقش مهمی داشت که آن سال‌ها با طراحی به شکل جدی‌تر و شناخت تکنیک‌های طراحی و نقاشی به شکل پایه‌ای‌تر همراه شود و به واسطه کتاب‌هایی که به خانه می‌آورد آشنایی‌ام با نقاشانی از ایران و جهان آغاز شود. سال ۸۰ – سال سوم دوره کارشناسی نقاشی با پرسش‌های خیلی جدی مواجه شدم که شکل دغدغه‌ام نسبت به نقاشی را دچار تحول اساسی کرد. یک‌باره اینکه چه چیز را بکشم بیش از چگونگی‌اش برایم پررنگ شده بود. در واقع آن سال نوع دغدغه‌ام عوض شد و یک‌باره مسیر هنری برایم بسیار پیچیده‌تر، عمیق‌تر و گسترده‌تر از آن چیزی شد که فکر می‌کردم. یادم هست چند ماهی اصلا نمی‌توانستم کار کنم. تاثیر این اتفاق همراه شد با اینکه ماجرای خودم و حال و هوایی که در مواجهه با این پرسش‌ها و جریان نقاشی داشتم را موضوع پایان‌نامه ام قرار دادم و آن کارها شدند اولین نمایش‌های رسمی گروهی نقاشی و طراحی که شرکت داشتم. و در ادامه موضوع سلف پرتره را تا پایان‌نامه ارشد نقاشی و بعدتر ادامه دادم. اولین نمایش انفرادی‌ام نیز با عنوان خودنگاره بود. تصاویری از ترکیب فیگور و فضا – سال ۱۳۸۴ گالری آریا.

 

بن‌مایه و ایده اولیه آثار شما معمولا چطور شکل می‌گیرند؟

عوامل مختلفی منجر به شکل‌گیری ایده است.

ــ دیدن و تامل بر چیزهایی که برایم توجه برانگیز می‌شوند و یا در جهت افکارم قرار دارد. ثبت و به خاطر سپردنشان با طراحی، نوشتن یا عکاسی‌.

ــ اتفاقات و جریاناتی درزندگی شخصی‌ام و یا جامعه. و احساس و ادراکم نسبت به آن‌ها. ــ تصویرهای ذهنی‌ام.

ــ در حین کاری که در حال انجامش هستم و یا مرور کارهای قبلی‌ام.

ــ و طراحی، که خیلی برایم نقش تعیین‌کننده داشته و دارد. مسیر شکل‌گیری و جهت‌گیری خیلی از ایده‌ها و کارهایی که برایم حالت مجموعه یافته‌اند از طراحی بوده. هم در معنای اتود و برداشت سریع از واقعیت یا ایده‌های ذهنی‌ام و هم مرحله دومی که با تاملی و دقتی دیگر و با دخل و تصرف دوباره به آن‌ها برگردم. که در کارهای مجموعه آخر این ماجرای دخل و تصرف ذهنی در تصویر و رنگ بسیار پررنگ‌تر از دوره‌های قبلی نقاشی‌هایم بوده. عوامل مختلفی منجر به شکل‌گیری ایده است. ــ دیدن و تامل بر چیزهایی که برایم توجه برانگیز می‌شوند و یا در جهت افکارم قرار دارد. ثبت و به خاطر سپردنشان با طراحی، نوشتن یا عکاسی‌. ــ اتفاقات و جریاناتی درزندگی شخصی‌ام و یا جامعه. و احساس و ادراکم نسبت به آن‌ها. ــ تصویرهای ذهنی‌ام. ــ در حین کاری که در حال انجامش هستم و یا مرور کارهای قبلی‌ام. ــ و طراحی، که خیلی برایم نقش تعیین‌کننده داشته و دارد. مسیر شکل‌گیری و جهت‌گیری خیلی از ایده‌ها و کارهایی که برایم حالت مجموعه یافته‌اند از طراحی بوده. هم در معنای اتود و برداشت سریع از واقعیت یا ایده‌های ذهنی‌ام و هم مرحله دومی که با تاملی و دقتی دیگر و با دخل و تصرف دوباره به آن‌ها برگردم. که در کارهای مجموعه آخر این ماجرای دخل و تصرف ذهنی در تصویر و رنگ بسیار پررنگ‌تر از دوره‌های قبلی نقاشی‌هایم بوده.

 

جامعه و زندگی اجتماعی چقدر در شکل‌گیری آثار شما نقش دارند؟

جامعه و هر آنچه ما در ارتباط با آنیم حتما می‌تواند در آثار هنری بازتاب داشته باشد. اما شکل و شدت این بازتاب به نسبت چگونگی نگاه و درک و دریافت‌مان یا حساسیت‌ها می‌تواند متفاوت باشد. ما اجتماعی خلق شده‌ایم، تاثیر اجتماع و ارتباطات از دایره‌های محدود خانواده گرفته تا رابطه‌مان با جهان با ابعاد فرهنگی و درونی‌اش و یا رویدادها با ما می‌ماند و ناخودآگاه و خودآگاه در آثاری که خلق می‌شود تاثیرگذار است. در این جریان شناخت خود وتلاش برای رشد آگاهی و مسوولیت امر مهم و اساسی است که به شناخت جامعه نیز کمک می‌کند. ما جزیی از کلایم، و آن تصویر جامعه می‌تواند تصویر خودمان باشد. فکر می‌کنم هر چقدر دغدغه و حساسیت نسبت به جریانات اجتماعی بیشتر باشد و از طرفی وقتی در صداقت کامل با خود و جهان اطراف‌مان و اثر باشیم، آن تاثیر از دریچه صداقت در کار می‌آید و می‌تواند شکل درونی‌تری به آن بدهد.

مرز باریکی هست بین اینکه این تاثیر و انعکاس درونی و عمیق باشد یا سطحی و بیرونی. بعضا در آثاری این رویکرد اجتماعی حالتی کلاژ شده دارد که فاقد تاثیر یا ماندگاری‌ست و این عدم تاثیرگذاری به نظر من بر می‌گردد به عدم صداقت یا برنیامدن آن ایده از درون فرد هنرمند و دغدغه حقیقی‌اش. تلاش من صداقت داشتن بوده در حین کارم و انتخاب‌هایم اما اینکه چقدر توانسته در کارهایم آن بازتاب و یا تاثیر وجود داشته باشد به دریافت مخاطبان بازمی‌گردد.

 

در فضای هنرهای تجسمی ایران، نقاشان و هنرمندان مورد علاقه شما کدامند؟

قطعا تعدادشان بیشتر از این نام‌هاست. کسانی چون نیکزاد نجومی – ثمیلا امیرابراهیمی – منوچهر معتبر – بهجت صدر – منیر فرمانفرماییان – بهمن محصص – ساغر پزشکیان – احمد وکیلی – رضا لواسانی – معصومه مظفری – واحد خاکدان – محمد خلیلی – مجید فتحی‌زاده و …

 

درباره نمایشگاه پیش رو بگویید.

همزمانی متضادها و تصاویر و اتمسفرهایی پارادوکسیکال از مجموعه حرمان به بعد برایم قوت گرفت که اینجا هم برایم وجود دارد. عنصر نور و تاریکی در عین جاذبه بصری در همراهی با فضاها و عناصری دیگر می‌تواند بیان‌کننده وضعیت، حال و هوا یا بارهای معنایی متفاوتی شود که در این مجموعه مد نظرم بوده. ایده اصلی کارها سال ۹۴ شکل گرفت. دیدار از راهرویی بلند در زندان قصر با انعکاس نور بردیوارهایش جذب‌های داشت که تا دقایقی نمی‌توانستم از تماشایش دست بکشم. آنجا زندان بود و می‌شد درد و رنج مانده در سکوت و سردی فضایش را هنوز احساس کرد. اتمسفری که همه چیزی آدم را وارد می‌کرد به تجربه‌ی هزاران انسانی که در آن محیط و تنگنا به تلخی انتظار چیزی را می‌کشیده‌اند در کنار تصویر انعکاس مکرر پنجره‌ها و دریچه و نوری که تا انتها ادامه داشت با اشاراتی متضاد همراه بود که همزمان ادراک می‌شد.

پاییز ۹۶ سفری به یزد داشتم، کوچه‌ها و دالان‌ها و بافت تاریخی‌اش برایم چیزهایی در قرابت با ایده‌ام داشت و می‌خواستم بودن در آن فضا را تجربه کنم. بعد بر اساس طراحی‌ها و تصاویری که داشتم دوباره طراحی‌هایی با تامل و مداخله ذهنی بیشتر انجام دادم، که به مروری‌ تغییراتی همراه می‌شدند و از دل هر کار انگار ایده‌هایی دیگر بوجود می‌آمد. در خانه ماندن و ایام کرونا به هرچه دقیق‌تر شدن نسبت به محیط اطرافم انجامید. تغییراتی در سوژه روی داد اما درونمایه همان بود. در این مجموعه هم بخشی از آثار طراحی کنار نقاشی‌ها هستند. چون روند و پروسه شکل‌گیری و دیدارش به نظرم بخش جدانشدنی از اثر است. قطعا مسایلی نقاشانه در راستای تکنیک و فضای تصویری‌ام داشته‌ام که تلاش کردم تاحد ممکن به آن برسم. موضوع تصاویر و هم اتفاقات تلخ جامعه و جهان و یک تجربه روحی سنگین که مثل گذر از تاریکی‌ای درونی بود هر چه بیشتر منجر شد تا این مجموعه را میان تاریکی بنامم.

 

بهترین دوران کاری خود را چه زمانی می‌دانید؟

وقتی تداوم در کار مساله اصلی باشد، چندان نمی‌شود از بهترین نام برد. بهترین، نیامده و آن‌چیزیست که به انگیزه‌اش کار می‌کنی.

 

در سبک کاری و زاویه دید خود، هیچوقت از هنرمندان بزرگ تاریخ هنر الهام گرفته‌اید؟

اگر منظور از الهام‌گیری تاثیر پذیرفتن و علاقه‌مندی ویژه به جهان تصویر آن‌هاست. قطعا بله. گرچه به نظر نقش اساسی‌تر در شکل‌گیری مسیر و نگرش شخصی‌تر بازمی‌گردد به شکل و شدت و عمق تجربیاتمان، و آنچه که به طور کلی درنحوه زیستنمان بر ما گذشته یا انتخابش کرده‌ایم و یا با آن تقابل داشته‌ایم. ادبیات به ویژه شعر و سینما همواره برای من تاثیرگذار بوده‌اند. در ماجرای تصویر ما ناخودآگاه به تصاویری بیشتر گرایش داریم. آنها به نوعی ذائقه تصویری ما را می‌سازند. توجه به آن تصاویر مهم است، اینکه چه چیز در خود داشته‌اند که ما به آن تمایل داریم؟ و چه نسبنی با ما دارند؟

در شروع روند جدی نقاشی مطالعه آثار نقاشان یا هنرمندان دیگر خیلی بیشتر نقش سازنده دارد ولی از یک جایی به بعد شما مسیر خودتان را پیش می‌برید. اگربخواهم به آثار و نام‌هایی در تاریخ نقاشی اشاره کنم: ورمر – کوربه – مونش – کته کلویتس– روتکو – اندرو وایت – دیوید هاکنی و ادوارد هاپر بیش از بقیه مورد توجهم بوده‌اند.

 

تیم اکرمگ

اُکرمگ | ochremag

گفت‌وگو با مریم طباطبایی
نمایشگاهی که در پیش رو دارد
نمایشگاهی که در پیش رو دارد
گفت‌وگو با مریم طباطبایی

 

حمایت مالی از اُکرمگ