حیرت و حرمان

حیرت و حرمان

نقاشی کردن اگر شروع بیانگری تجریدهای انسانی نباشد اما، از ابتدایی ترین و اساسی ترین کنش های زمانمند برآمده از اندیشه و میل به اثرگذاری آدمی است و در عصر حاضر، که نسبیت گرایی و تکثر اندیشه ها به رسمیت شناخته میشود، بحران، زشتی، بی لطافتی و توجه به مقوله انسان، از جمله دغدغه های بسیاری از نقاشان پست مدرن است که موجب بروز گرایشاتی به سبک نئواکسپرسیونیسم در آثارشان شده است. سولماز دانش فراز از جمله هنرمندانی است که اینگونه دست به بیانی نقادانه از عسرت انسان در زمانه حاضر می‌زند.
آدمها عنصر مهم آثار او به حساب می آیند و به کمک خطوط، میان آنچه هستند و آنچه نیستند، تعیین محدوده میشوند. او با نپرداختن به جزئیات و پیکره های محاط در درون خطوط، لکه ها و بافتها، پوچی و بی کیفیتی انسان معاصر را به تصویر میکشد. این عامل در کنار تکثر و انکسار عناصر بر میزان تعلیق و عدم قطعیت فضای آثارش، به عنوان حقیقتی ثابت و پذیرفته شده در دنیای پست مدرن، می افزاید. رنگها هم در خدمت برون ریزی حسی است و از واقع نمایی فاصله میگیرند، مگر در آثاری که مشخصا آدمها در موقعیتهای معین قرار دارند که یا به گونه ای تعمدی بدوی می نمایند یا استیلیزه شده اند تا مصرف شوند.
خط، شکل، فضا، رنگ، تاریکی و بافت آثار دانش فراز به عنوان اجزای زبان دیداری او، بیش از آنکه ترکیب بندی کنند، تخریب گرند؛ زندگی دوگانه انسانی (به قول راجر فرای) و دستاورد تجربی او به کمک یادآوری و تخیل را بر می آشوبد و در معرض فروپاشی و تزلزل قرار میدهد و حقیقت انسان در معرکه ای میان خطوط و بافت گم میشود.
نقاشی، پیش از انکه نشان سوال و جوابی فلسفی در مقیاس کلی باشد، بازتابی از رویکرد و نگرشی فردی است. نحوه پرداخت خطوط و کشمکش میان بافت و ساختارنقاشی های هنرمند همزمان، در خود فرو می ریزد و در آن از هم گسسته میشود. تفکیک و تخریب، شیوه ای پدیدارشناسانه است که به منظور درک عمیق تر از هستی، اصالت تعاریف و تلقینات را که به عنوان اموری بدیهی پذیرفته شده اند، در هم میشکند و اینگونه با طرح دوباره بنیادی ترین سوالات، ” کیست” و “چیست”، درد دیرین انسان در مواجهه با هستی خویش و جهان پیرامونش، به مثابه حیرت و حرمان جلوه می نماید.

 

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

حیرت و حرمان
حیرت و حرمان
حیرت و حرمان
حیرت و حرمان
حیرت و حرمان
حیرت و حرمان

 

حمایت مالی از اُکرمگ