این یک بازی است

این یک بازی است

هارت میگوید: “بازی یک امر فرااخلاقی و فرافلسفی است”.
در عصر پست مدرن، که نسبیت گرایی و کثرت گرایی در برابر آنچه معیار و ارزش خوانده می شد، می ایستد و هر آنچه را که کهنه می نماید، از نو برپا میدارد و به نقد آن می نشیند، “بازی” رویکردی نظری می شود. در فلسفه جدید و معاصر تقریبا هرگونه بهره گیری از مفهوم بازی در جهت ارائه نگاه نو و یا تقابل با سنتی کهن قرار می گیرد و تا آنجا پیش میرود که در برابر متافیزیک و حتی فراتر از آن میرود.
در این روند، آنچه بدیهی است، هم شانی آدمی و دیگر ابزار در شکل دهی به بازی است. آنچه “بود” به کنار میرود و “شدن” تنها شیوه ی اگزیستانس می شود؛ پذیرفتن قراردادهایی از “چگونه هستن”، “چه باید شدن” در راستای هویت بخشیدن به بازی. همه چیز در اینجا مصرف میشود تا بازی تحقق پذیرد. از دیرباز تا کنون، از غایتی به نام لذت تا قدرت، هر آنچه را که باید به کار می گیرد، انسان می تواند هر آنچه که نبوده، شود و شیء هر آنچه که نیست باشد، حتی آدم! این جانشینی و هم نشینی امتداد می یابد، عمق می یابد، جدی می شود، رسمیت می یابد و امر “مصرف” تا آنجا مقبولیت می یابد که انسان نیز به عنوان منبعی مصرفی لقب “منابع انسانی” را به گونه ای سازمانی و آکادمیک به رسمیت می شناسد. به قول نیچه: “این یک بازی است. آن را با این احساسات و با این رقت قلب داوری نکنید و مهم تر از همه، از آن اخلاق نسازید”.
در مجموعه آثار “عروسک ها” سیامک عزمی، فضایی به شدت عینی و واقعگرایانه از هر آنچه ابزار بازی است می بینیم. موضوع جداً بازی است، اما این بار هنرمند دوباره عروسک ها را در برابرمان قرار میدهد تا ببینیم، بیندیشیم و با بازی در مقام سوژه تنها شیوه اگزیستانسمان مواجه شویم.

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

این یک بازی است

حمایت مالی از اُکرمگ