شعرهای بصری

شعرهای بصری

بیان هنری معاصر، پا را از مرزهای تفکیک هنرها به شیوه سنتی فراتر می گذارد و خود را از چنگال چارچوب های چگونه بودن می رهاند و به مثابه زبان، زمینه ساز و آغازگر گفتگو می شود. یکی از وجوه تمایز هنر پست مدرن، استفاده از آرایه های زبانی چون استعاره و مجاز در گفتمان بصری است. شهرام کریمی، هنرمند معاصر، نیز، شعر را از نقاشی جدا نمی داند. در آثارش فرمها و عناصر تصویر، آگاهانه از واقع گرایی دور می شوند و به عنوان واحدهای زبانی یعنی نشانه ها، در متن تصویر جای می گیرند. نحوه بازنمایی عناصر، بیشتر به اشارتی ذهنی از مدلول می ماند که به کلاژهای جسته و گریخته ی ذهنی و ردی از گذر خاطره شبیه است.
در نظام زبانشناسی، یاکوبسن، از بر هم کنش یک حرکت افقی، که کلمات را با هم ترکیب میکنند یا حرکت عمودی، که کلماتی خاص را از مجموعه موجود زبان بر میگزینند، یاد میکند که پیامها را می سازند. در متن آثار کریمی، نشانه ها به جای یکدیگر، یا در کنار هم می نشینند؛ جانشینی و همنشینی زبانی پدید می آورند؛ قالب آرایه های بصری (به جای ادبی) را می گیرند و جناس، مجاز، استعاره، ایهام و … پدید می آورند. همچنین، با حفظ ویژگی هایی نظیر عدم توازن، عدم قطعیت، تکرار و تسلسل، ذهن گرایی، دوپهلویی، تقابل با سنت و عرف، و جریان سیال ذهن (با شیوه بداهه گری)، تجسم شعر پسانوگرا در قالب تصویر را ممکن میکنند. از سویی، رنگ گذاری ها و خط ها، بر حس آمیزی تصاویر می افزاید که در کل، نحوه رویارویی و خوانش آثار شهرام کریمی را،به عنوان شعرهای بصری، به شیوه چند زبانی و ادراکی ادبی- بصری ضروری می نماید.

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

شعرهای بصری
شعرهای بصری
شعرهای بصری
شعرهای بصری

 

حمایت مالی از اُکرمگ