کاور ویدیو

تبدیل شدن به “نا انسان”

در جمعیت شناسی، تغییر محل اقامت معمولی از یک نقطه جغرافیایی به نقطه ای دیگر، به منظور اسکان را مهاجرت میگویند که با قصد و انگیزه بهبودخواهی صورت می گیرد. پس با این اوصاف، اگر هر یک از فاکتورهای فوق، از جمله قصد (یا همان میل)، اسکان و بهبود شرایط، با اشکال روبرو شوند، مهاجرت به بحران بدل خواهد شد. از آنجا که عواملی نظیر جنگ ها، قحطی و خشکسالی، اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی به تشدید این امر دامن زده است، لذا توجه به مهاجرت به عنوان آسیب اجتماعی بدیهی می نماید. وقوع بسیاری از آسیبهای اجتماعی ناشی از بی هویتی مهاجران و فقدان انگیزه های فردی و اجتماعی برای رشد و تعالی اجتماعی است؛ چراکه برای مثال، به جهت نداشتن شغل مناسب، نه تنها در جایگاه اقتصادی، بلکه به عنوان یکی از جلوه های انسانی و مشارکتی نیز فاقد هویت و حرمت اجتماعی هستند.
تابلوی مهاجران، اثر سحر خلخالیان، متشکل از آدمهای سنگی فشرده، سوار بر قایقی که بیشتر به چمدان می ماند، دارای ترکیب بندی دو ساحتی است. از یک سو مهاجران را شناور بر امواجی ناآرام به سوی مقصدی ناپیدا متصور میشود؛ از سویی دیگر، به دلیل نوع پرداخت، بافت، رنگ و نحوه ی چیدمان، آدمیان به تخته سنگی می مانند که محکوم به ماندن در میان آن تلاطم بی پایان اند. آب آن را به جایی نخواهد برد و چون جزیره ای متروک در میان اقیانوس، نه کاشفی خواهد داشت، نه موطن کسی خواهد بود و هیچگاه روی تمدن، تاریخ و هویت را به خود نخواهد دید.
آشنایی زدایی امر “فعال” و “منفعل” در اثر، بین چمدان و آدمها، حمل مهاجران توسط چمدان، خود به پوچی و بی سرانجامی این هجرت دامن میزند. این مهاجران عملا هویت انسانی خویش را باخته اند و تنها توشه شان خویشتن از دست رفته شان است. به گفته ی خود هنرمند: ” مهاجرین اجباری چنان سهمگین، دردناک و تلخ پروسه مهاجرت را طی میکنند که در انتهای سفر به یک (نا انسان) تبدیل می شوند.

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

حمایت مالی از اُکرمگ