اختراع دمده

اختراع دمده

انسان قرن هفده‌ای با اتکا به اصل کوگیتوی دکارتی، فردگرایی و ذهنیت‌گرایی را بنیان نهاد و در ادامه انسان قرن هجده‌‌ای متثر از کانت و هگل درعصر خرد زندگی می‌کرد. دورانی که عقل انسان اصالت داشت، او به قدرت عقل در ارتقای جامعه ایمان داشت و درنتیجه به دنبال پیشرفت و ترقی علمی بود. او خود را سوژه و تمام پدیده‌های اطراف‌اش ابژه می‌دانست و تلاش می‌کرد تا آن‌ها را به تصرف خود دربیاورد.

درقرن بیستم انسان سوبژکتیو مرد، انسانی که معیار و مقیاس همه چیز بود.فوکو از مرگ انسان مدرن صحبت می‌کند. انسانی که به دنبال جهانی عاری از خشونت، خوشبختی و آزادی بود اما نه تنها خشونت را از بین نبرد بلکه خود عامل تولید آن شد و دقیقا با استفاده از ذهن خود آزادی و خوشبختی را از بین برد.

آثار “راشین قربی” انسان سوبژکتیو مدرنی که مستحق نابودی‌ست را به نمایش می‌گذارد. این چهره‌های گنگ و بلاتکلیف به نظر نمی‌رسند‌ که به اصل کوگیتوی دکارتی پایبند باشند و نه تنها نمی‌توانند جامعه خود را ارتقا دهند بلکه خود نیازمند سفینه نجات هستند. آن‌ها می‌خواستند در گذر زمان پیشرفت کنند اما پیر و جوان در یک حال‌اند، به ظاهر درجمع هستند اما هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند وهر کدام نمادی از فردگرایی هستند، فاعل شناسا هستند اما منفعل‌اند. توده‌ای با چهره‌های گروتسکی در مکانی جمع شده‌اند، بیهوده می‌خندند، به نقطه‌ای نامعلوم خیره شده‌اند و از آزادی آرمانی‌شان خبری نیست . در مجموعه‌ی “قضاوت پسین”، که ادای دین نقاش به هنرمندان رنسانسی‌ست، انسانِ مدرنِ پر‌ادعا در حال خوردن انسان دیگری‌ست، او با ذهن‌اش جهانی را ابداع کرد اما خود اسیر همان جهان‌ شد.

ترکیب‌بندی منتشر و تاثرات راشین قربی از نقاشی‌های منریستی، بر ناکارآمدی سوژه تاکید می‌کند و مصداقی‌ست است بر گفته‌ی مشهور فوکو. “انسان اختراع جدیدی است. اختراعی که کم کم دارد به پایان خود می‌رسد.”

 

شهریار زرشناس، اختراع انسان جدید؛ فوکو و روایت مرگ انسان

تاریخ فلسفه کاپلستون، جلد چهارم،از دکارت تا لایب‌نیتس

 

شیما مصحفی

اکرمگ | ochremag

اختراع دمده
اختراع دمده
اختراع دمده

 

حمایت مالی از اُکرمگ