در فرهنگ تجاری پاریس در دههی ۱۹۲۰، سمساری مکانی بود که میشد در آن ابژههای دورریختنی تاریخ را پیدا کرد. این ابژهها نوعی اختلاط زمانها، مکانها و سبکها را نشان میداد. آندره برتون در رمان سورئالیستی نادیا (۱۹۲۸) تعریف میکند که وی اغلب به سمساریِ خارج از پاریس واقع در سن کوئن میرود. در جستوجوی چیزهایی که هیچ جای دیگری یافت نمیشود، اغلب به آنجا میروم: چیزهای از مد افتاده، دربوداغان، بیاستفاده، اغلب درکناپذیر و حتی منحرف. او به دنبال ابژههای سورئالیستی بود که جلوهی پیشامدهای عینی بودند. ژان دوبوفه نیز به سمساریهای پاریس میفت اما او به دنبال ابژههای معمولی یا پیشپاافتاده میگشت. دوبوفه بافتها و فرمهای پیشپاافتادهی موجود در سمساری را در درون آثار هنری و زیباشناسیاش بازیابی کرد.
آوتسایدرآرت، هنر غیر رسمی و هنر خام هنری است که از درون سمساری ذهن و زندگی روزمره هنرمند شکلگرفته است، حد نهایی بیانگری و ناخودآگاه و خالصترین هنری که از عوامل تاثیرگذار محیطی در امان مانده است. یکی از ویژگیهای هنر خام مصونیتاش از فرهنگ هنری آمیخته به تقلید و سفارش است. در دنیای امروز هنر که بازار هنری حرف اول را میزند و معیار هنر قیمت آثار است اغلب هنرمندان برای ورود به اقتصاد هنری در راستای سلیقهی خریداران فعالیت میکنند اما هنرمندان آوتسایدرآرت بیخبر از قواعد پشت پرده آثاری را خلق میکنند که از هرگونه آغشتگی بهدور است. هنر خام مصداقی است برای مفهوم بازی شیلر. شیلر هنر را رهایی احساس و فکر درکنشی دور از تعلقات میداند. این رهایی به صورت غلبه فرم بر محتوا ظاهر میشود. انگیزه بازی از دو نیروی حس و عقل بهطور خلاق کمک میگیرد و در آفرینش هنری به کار میرود.
با این حال، امروزه هنر خام عرصه و بازار مربوطه خود را پیدا کرده است و ما اکنون در نقطهی مهم تاریخی هستیم که هنر خام توسط تاریخ هنر رسمی پذیرفته و وارد موزه شده است و امیدوار هستیم این اتفاق از خلوص هنرمند و هنر خام نکاهد، تا بتوانیم در میان کیچهای امروزی از هنر اصیل لذت ببریم.
آلن وایس(۱۳۹۷)، فرمهای فروپاشیده (هنر خام، فانتاسمها و مدرنیسم)، ترجمه سدنا پری – پویا غلامی، نشر چشمه.
اکرمگ | ochremag