این یک تعیین وضعیت است

این یک تعیین وضعیت است

در هنر چیدمان و حاضر و آماده، ابداع “چیز”ها، جای خود را به خلق موقعیت و وضعِ شرایط می دهد. چیستیِ جزئیات اهمیتش را از دست می دهد و مفاهیم کلی تری در قالب ایده، در راستای سوالات اساسی تر فلسفی مطرح می شوند و اساسا، بحث از شناسایی ابژه، به سمت گفتگوی فلسفی آزاد، بر مبنای تجربه و دریافتگری، استدلال و استنتاج می رود؛ با محوریت مقولاتی از جمله خلقت و هستی، تقدیر و تدبیر، جبر و اختیار، اراده آزاد و تصادف؛ دغدغه هایی که فی ذاته انسانی اند و ضرورت پرداختن به آنها، تافته در هویت انسانی است. جدال میان تقابل های مذکور، هیچ گاه فرو نمی نشیند، گویی که هیچ پاسخ قطعی در تایید و رد کامل هیچکدام وجود ندارد. اما، آنچه در عصر حاضر واضح می نماید، پذیرش همین عدم قطعیت، به عنوان یک اصل است. “عدم قطعیت” جاری در این دسته آثار هنری، موجب گشودگی آنها می شود. “اثر گشوده” به گفته امبرتو اکو، 《استعاره ای معرفتی است》که عدم قطعیت را بر ما معلوم می دارد؛ ایده ای که اکو ردّ پای آن را از “تاس پرتاب شده” ی تقدیر در دوران روم باستان پی می گیرد و به “هستنده”ی پرتاب شده در جهان هایدگر می رسد و در نهایت با جمله ای از پل والری تنهایمان میگذارد، که 《چیزی به نام معنای حقیقی متن وجود ندارد》که خود اساسا ایده ای هرمسی است. آثار چیدمان در هنر معاصر، غایت اندیشه هنرمند نیست؛ بلکه آغاز اندیشه ای است که تمام بی سامانی انسان، میان اضداد فلسفی او به طول تاریخ را نشانه می رود و این یک تعیین وضعیت است، نه تعیین ماهیت.

۱-Anish Kapoor, Shooting into the corner
2-Olafur Eliasson, Ventilator pieces
3-Astrid Bin, One thousand means of escape
4-Ai Weiwei, Bang

 

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

این یک تعیین وضعیت است
این یک تعیین وضعیت است
این یک تعیین وضعیت است
این یک تعیین وضعیت است

 

حمایت مالی از اُکرمگ