کاور ویدیو

رابطه‌ی تکثر با بی‌معنا شدن ابژه‌ها

ذات بشر با میل تمام‌نشدنی‌اش به بقا و ادامه دادن، در تمام طول تاریخ موفق شده از پس هر حادثه، اتفاق یا بلا جان سالم به در ببرد و پس از هر زیان و خسارتی، خود را با شرایط پیش‌آمده وفق بدهد. این خسارات و آسیب‌ها، اتفاقا بارها و بارها در طول تاریخ به روند تکامل انسان جهت داده‌اند و مسیر حرکت او را دچار تحول کرده‌اند. از همین رو هم هست که ادبیات، هنر و مفهوم متاخرتری به نام رسانه همواره خود را در ذیل زمانه و تاریخ معرفی کرده و برای موجود بودن، به شکلی از وابستگی به مختصات زندگی انسانی نیازمند بوده‌اند.

با این حال، همان ویژگی کمال‌طلبی و تمایل به بقا در انسان، گاهی پذیرش دوره‌های رکود، عقب‌نشینی یا تماشا و صرفا جزئی همگن از طبیعت بودن را پس می‌زند و به زیاده‌کاری یا تکثر می‌افتد. مثال پرکاری بعضی از هنرمندان یا نویسندگان در بخشی از دوران حرفه‌ایشان که باعث افت کیفیت و دور شدن از دوران اوجشان شده، اینجا بی‌ربط نیست. اگرچه در ابتدا تلاش برای پاسخ دادن به یک پرسش، مطرح کردن یک دغدغه‌ی طبیعی یا احتمالا کشفی در تجربه‌ی زیسته هنرمند را وادار به قرار گرفتن در چرخه‌ی خلق می‌کند، اما گاهی این نیاز به تدوام و حفظ موقعیت ایجاد شده است که او را به ادامه‌ دادن تولیدات خود وادار می‌کند و در نهایت شاید او را به تکثر و از معنا تهی شدن می‌اندازد.

انسان/هنرمند/نویسنده‌ی معاصر اگرچه به نظر در حال تلاش برای معنا دادن به مختصات زندگی در دهه‌ی زیسته‌ی خود است و به ثبت آن می‌کوشد، اما در نهایت انگار همچنان از دام ازلی جاودانگی رهایی ندارد و در پس دغدغه‌های شهری و روزمره‌ی خود ارزش‌های کهن‌تری را بی‌وقفه دنبال می‌کند.

در زمانه‌ی رکود، عقب‌نشینی و فرصت‌های تماشا و صرفا همگن شدن با طبیعت که صحبتش شد، برگزاری فستیوال‌های بزرگ به شیوه‌ی سابق، تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری برای جشنواره‌ها و دوسالانه قرار است چه دردی از جامعه‌ی هنر دوا کند یا اصلا برای کدام مخاطب برپا می‌شود؟ شتاب‌زدگی در به نمایش گذاشتن، در دوره‌ی سکون چه دستاوردی برای هنرمند یا مخاطب هنر با خودش دارد؟ چیزی به جز اغنای حس در چرخه بودن و توهم بی‌تاثیر از محیط، بر مدار قبلی حرکت کردن؟

تلاش برای پیشی گرفتن از ذات طبیعت، شاید چیزی بیشتر از یک واکنش دفاعی به نظر نمی‌رسد.

*مارتین باس، پرفورمنس Schiphol Clock در فرودگاه آمستردام، ۲۰۱۶

غزاله بداقی

اکرمگ | ochremag

 

حمایت مالی از اُکرمگ