نوستالژیا (nostalgia) که آن را در فارسی غم غربت ترجمه کردهاند،اصلا واژهایست یونانی که از دو جزء Nostos (بازگشت) و Algia (درد) تشکیل شده؛ یعنی اصطلاحا دردی که در فراق از وطن به انسان دست میدهد و او دوست دارد به کاشانهاش بازگردد.
و اما کاشانه برای هرکس دقیقا کجاست؟
چقدر جا میگیرد و اصلا فضایی برایش طراحی شده؟ یا مفهومش آنقدر انتزاعی و درونی میشود که گاهی از غالب فضا و زمان هم خارج میشود.
نوستالژیا درون خود کلماتی را پرورانده و با به زبان آمدنش همهی این کلمات را بازگو میکند.
واژهای که غمِ از دست دادن و رفتن دارد.در خود گذشتهای پرفروغ دارد که انسان با یادآوری آن به گذشتهاش ارج میدهد و میخواهد که در آن لحظه باشد،حتی برای یک لحظه.مفهوم و مسئلهای که در تمام جنبهها،جدا از هنر،از نظر پزشکی و آسیبشناختی مورد بحث بوده.
از قابهای نقاشی تیم ایتل نقاش آلمانی حسی شبیه به مفهوم ترکیب غم غربت احساس میشود.غربت در رنگهای کدرِ محو،بینِ موی سر،بینِ چینِ لباسها و وسایل و آدمهایی که در ناکجاآباد رها شدهاند خودش را مخفی کرده.لحظههای ثبتشده در نقاشیهای ایتل همانند قابی میمانند که در گنجینهی خاطرات ذهن از یک اتفاق گذشته ثبت شدهاند.مثل یک نگاه اجمالی/ریزنگاه میماند.
ترکیباتی در یک قاب که با دیدنش انسان حسِ غم غربت میکند.رنگِ پررنگِ سکون و ردِ گذشته همواره بر قابها نشسته.انگار آدمها در فضا و تنهاییشان،با سطحها و در قالبِ چارچوبی تعیینشده خشکشان زده.
مثل آدمهای فیلمهای آنتونیونی،شخصیتها در میانِ صحرا و جزیره و ساختمانها و خیابانهای خلوت گیر کردهاند،تنها هستند و خیره به جایی خارج از قاب.همچون آدمها یا ابژههای نقاشی تیم ایتل،فضایِ بیفضایی برایشان تعیین شده و به دنبال چشماندازی هستند برای رهایی از غمی که اطرافشان را گرفته.غم غربت در نقاشیهای ایتل و در تعدادی از فیلمهای آنتونیونی به مثابه اتمسفری عمل میکند که در فضا توسط خالق اثر پراکنده شده و به جسم و جان شخصیتها، دشتها، دیوارها و اجسامِ بیجان فرو رفته.
.
۱-۸: Paintings by Tim Eitel
۹: Red desert – Michelangelo Antonioni
۱۰: Blow-up – Michelangelo Antonioni
اکرمگ | ochremag