لغتنامهی دهخدا در معنای واژهی “انفعال”، عنوان آخرین نمایشگاه نقاشیهای پویا رضی که دی ماه امسال در گالری اثر به نمایش درآمد، آورده: اثر پذیرفتن/ شرمندهشدن.
“انفعال” مهمترین و اصلیترین تداعی، مفهوم یا واژهایست که در مواجهه با نقاشیهای این مجموعه همراه ماست و تنها نقطهی مشترکی که یک هندزفری با سیمی پیچ و تابخورده، یک فشفشهی روشن، یک آینهی گرد رومیزی کوچک، یک سه راهی برق با دو شاخهها و سیمهایی که معلوم نیست به چه وسیلهای وصل شدهاند، یک جفت پای مردانه که از کنار مبل به روی زمین رسیدهاند، دختر جوانی که در حال پوشیدن کتاش است و پیرمردی که لیوانی شیشهای به دست پشت میز و صندلیای چوبی نشسته را به یکدیگر پیوند میدهد: انفعالی از جنس خاموشی، بیرنگی و نادیدنی؛ انفعال موجود در تصویرهایی از زندگی روزمرهمان که نمیبینیمشان چون مهم نیستند، که اگر ببینیمشان هم قابل مکث و درنگ نمیدانیمشان. سوژههای انسانی بهتصویر کشیدهشده در این مجموعه، دست کمی از سوژههای غیر انسانی ندارند؛ هر دو بخشی از ترکیببندی یک اثر طبیعت بیجاناند انگار. هر تابلوی نقاشی یک شی/سوژه را در بر گرفته؛ در زمینهای سبز _خاکستری و روی حجم سفید مستطیل_مربع شکلی که هیچ چیز بیشتری به سوژه/ شی اضافه نمیکند و صرفاً برای واضح دیدهشدن آن است؛ برای اینکه در پسزمینه گم نشود. سوژهها رها شدهاند، تنها هستند، نه تعاملی با محیط اطرافشان دارند و نه بهکلی جدا از آن؛ تنها تکهای از فضای اطرافشان هستند اما نه حتی بخش ویژهای از آن. هندزفری، فشفشه، آینه، ناخنگیر، دختری با شال نارنجی، بدون احساس، بدون در بر گرفتن معنایی بیشتر از واقعیتشان، بدون تاریخ، بدون هویتی منحصر به فرد و بدون قصه مجسم شدهاند.
اشیا و آدمهای مجموعهی انفعال همان چیزی هستند که باید باشند، نه بیشتر و نه کمتر؛ بدون آنکه بخواهند به چیزی ورای خودشان ارجاع دهند. همان جایگاه بهچشم نیامدنی زندگی بیرون از تابلوهای نقاشی را دارند؛ در معرض یک منبع نور موضعی ملایم، بیهدف و بدون نگاهی به آینده؛ تجسمی بیتاکید از همین لحظهی گذرای جریان زندگی.
اکرمگ | ochremag