به بهانهی “خواندن یک آهنگ جدید”، نمایشگاه جدید نیکی نجومی، آثار وی را با نگاهی به نظریات هانا آرنت بررسی خواهمکرد.
فیگورهای نیکی نجومی شاید نشانهای بارزی نداشته باشند اما بهوضوح یادآور فیگورهای سیاسی هستند. ژستهای تصنعی و پوششهای یکسان، شبیه دلقکهای آموزش دیدهای که لباس خاصی دارند و به خوبی آموختهاند که چگونه باید رفتار کنند به شکلی که تصویر ذهنی ما از دلقکها تقریبا شبیه بهم است همانطور که تصویر ذهنی ما از سیاستمداران. ژست متزلزل، نقابها و بدنهای تکه تکه و کلاژ شده به خوبی حیات سیاسی مسخ شده را به نمایش میگذارد حیاتی که هیچ مناسبتی به دولتشهر آتنی و دموکراسی که جهان امروزی داعیه آن را داشته است، ندارد.
انسان امروزی دیگر از زمین استفاده نمیکند، در تلاش است که زندگی را مصنوع کند و با تکیه بر همین مصنوعات قصد دارد که از زمین فرار کند، انسان امروزی کشاورزی نمیکند و نمیخواهد به زمین وابسته باشد اماهمزمان بردهی مصنوعاتاش شده است. روییدن گیاهی در مرکز کادر با اندازهای بزرگتر از فیگورها، به دنبال حیاتی دوباره است، حیاتی که در آن زمین بر انسان تسلط داشته باشد.
ارسطو میگوید،عمل و سخن، دو فعالیت اساسی زندگی سیاسی هستند، در دولتشهر آتنی همهی امور از طریق سخن و اقناع پیش میرفت و نه از طریق زور و خشونت. در جهان نیکزاد نجومی، فیگورهای سیاسی گفتوگو نمیکنند، عامل سخن گفتن حذف شدهاست زیرا خشونت یکی از ساکتترین فعالیت هاست و بردگان نیز محروم از قوه نطقاند.
دورهمی میمونها مصداقی برای امر اجتماعیست، زندگی طبیعی و اجتماعی که صرفا در پی رفع حاجات زیستی باشد هم برای بشر و هم سایر حیوانات یکسان است اما در مقابل امر اجتماعی، حیات سیاسی قرار دارد که مخصوص انسانهاست، امر همگانی میسازد و دیگر مختص فرد نیست. حیات سیاسی مستلزم عمل سیاسی است، عملی که با تکثر انسانها ممکن میشود. زندگی کردن و در میان انسانها بودن مترادف هم هستند اما در فضای تیرهگون آثار نجومی خبری از در میان انسانها بودن نیست و این نشانهای است برای مردن و مرگ حیات سیاسی.
*وضع بشر، هانا آرنت، مسعود علیا
اکرمگ | ochremag