اضطرار گسست و تقابل میان جبر و اختیار

اضطرار گسست و تقابل میان جبر و اختیار

میشل فوکو هنر نوگرا را با تخطی از محدودیت‌ها در پیوند می‌داند. او هنر و ادب پیشرو را به عنوان جایگاهی برای آزادی و نیز چشم اندازی انتقادی در نظر می‌گیرد و تاکید می‌کند که آنها محدودیت گفتمان را ابراز می‌دارند و از احتراز از فضای تهی سر باز میزنند. پس تخطی در زیبایی‌شناسی در ورای محدودیت‌ها نیست، بلکه عبارت است از دست و پنجه نرم کردن با آنها.
معناسازی (نه معنایابی) فعالیتی است که درون فضاهای آستانه‌ایِ (limitnal spaces) کنشِ روزمره انجام می‌گیرد و از همین رو لیوتار، هنرمند پست مدرن را در جایگاه فیلسوف قرار می‌دهد.
در فضای مکعبی اثر “کارخانه شادی” مهدی قدیانلو، آنچه بیش از هرچیز ما را به خود مشغول می‌دارد، امر “امکان” است. امکان گریز، خروج، راهبرد و چاره‌هایی که به میزان تغیر “ضرورت” و “آزادی در انتخاب” ما را به باز اندیشی در مورد جبر و اختیار وامی‌دارد. قاب در اینجا مانند ابزاری عمل می‌کند که به ما امکان دیدن از میان منفذها و دریچه های کنترل شده و پرسپکتیوی مسلط را می‌دهد (آنگونه که ایدئولوژیهای غالب عصر حاضر) اما نه به گونه‌ی هنر رادیکالی؛ بلکه به مثابه هنری منتقد که امری نامرئی را مرئی می‌سازد؛ جزئیات را می‌زداید و طرح زیستی معین را در مقابلمان قرار می‌دهد.
امکان در اصطلاح مشهور فلسفی، به معنی سلب ضرورت وجود و عدم می‌باشد، همچنین در مفهوم آن، ضرورت، خود نیز نفی شده است. از این رو، بسته به آنکه واژه “امکان” در مقابل چه ضرورتی مطرح شود، معانی مختلفی می‌یابد. از طرفی “استقلال و عدم اجبار خارجی”، شرط اساسی فعل آزاد و اختیاری است و به گفته برلین: آزادی عبارتست از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان. پس در خوش بینانه‌ترین حالت، موضع جبرنگاران ملایم را خواهیم داشت که به زعم ایان باربور، آزادی همانا فقدان جبر نیست بلکه، یک نوع خاص از جبر است؛ یعنی خود مجبورسازی. حال در عرصه “محدودیت های متنوع”، هنرمند ما را به امر لذت فرا می‌خواند که از اضطرار گسست و تقابل میان جبر و اختیار بکاهد؛ آنگونه که شیلر به واسطه مفهوم بازی از دوگانگی و گسست وجود انسانی فراتر می‌‌‌‌رود و بیان می‌کند که انسان کامل انسان بازیگر است. بازی نه تعادل و توازن بین این دو، بلکه فراتر رفتن از آن‌ها است و آنچه این امکان را موجب می‌شود، «زیبایی» است. انسان تنها با زیبایی بازی می‌کند و زیبایی تنها موضوع بازی است. اما زیبایی «آزادی در نمود» است و نمود تنها قلمرو بازی.

شیوا فلاحی

اکرمگ | ochremag

اضطرار گسست و تقابل میان جبر و اختیار
اضطرار گسست و تقابل میان جبر و اختیار

 

حمایت مالی از اُکرمگ