هر وقت دست به ثبت لحظهای میزنیم،در حال ثبت خاطرهای هستیم. خاطرهها در قالب عکس،ماندگارترین و عمیقترین حسها را در طول تاریخ منتقل کردهاند. هر فریم عکس میتواند به مثابه داستانی عمل کند که در گوش بیننده خود را بازگو کند.
هرچقدر از عمر عکسها میگذرد، بر میزان انباشتگی خاطره در دل آنها افزوده میشود. و هرکدام یادآور لحظهای از دست رفتهاند.
«عکسهای مریم تختکشیان» که خود عنوان نمایشگاهی است که این روزها در گالری راه ابریشم برگزار میشود. عکسهایی هستند که میشود گفت برگرفته از خاطرهی شخصی عکاس و خاطرهای جمعی است. خاطرهی جنگ،سربازها،مفقود شدن، ناپدید ماندن و خود را به دل تاریخی پرتکرار سپردن.
عکسها با دوربین آنالوگ Agfa Isolette روی نگاتیوهای تاریخ گذشتهی سیاهسفید ۱۲۰ ثبت شدهاند.
بهکارگیری این دوربین و نگاتیوهای تاریخگذشته برای نمایش عکسهایی از سربازانِ پرسهزن در شهر یکی از کارآمدترین ابزار در شکلگیری مناسب محتوا و عکس در کنار بوده.
عکسهایی پر گِرین که هرکدام انگار در غباری فرو رفتهاند و با تغییر موقعیتت در نمایشگاه سعی میکنی هرکدام را از دل آن غبار خارج کنی. و شاید داستان قسمتهای تیره و یا روشنِ زیاد را از نو در ذهن بسازی.در اتاقکی ویدیویی از سربازانی که سالیان پیش در جنگ بودهاند پخش میشود.ویدیوهایی که انگار پیشینهای برای عکسهای این نمایشگاه هستند. سربازهایی که انگار هرلحظه میتواند جایشان تغییر کند و یا آیندهای مشابه با افراد درون فیلم داشته باشند.
هر قاب عکس نشان از لحظهای گذراست که سربازانِ در گذر، در آنها ثبت شدهاند.در ورودی نمایشگاه سلفپرترهای از عکاس وجود دارد که انعکاس عکاس و دوربینش و سرِ سربازی با کلاهش در شیشه است.عکسی که جادوی شب دارد و چهرههای نامعلومی که در تاریکی و غبار ثبت شدهاند. خاطره،تاریخ،غبار و مِه،پنهان و آشکار،سیاهی و سفیدی،همه کلماتی هستند که در دل «عکسهای مریم تختکشیان» جای دارند و هرکدام لحظهای، برای ماندن در خاطر و تاریخ.
اکرمگ | ochremag