رفته‌های آشنا

رفته‌های آشنا

صرفه‌جویی در نمایش دادن، بریدن و دقیق شدن در قسمتی خاص، یا مخدوش کردن بخشی از یک کل معنادار معمولا خبر از نمود دو مفهوم دارد یا تعمیم و یا نمایش حالت‌های فراطبیعی.

کاستن ویژگی‌هایی که یک کاراکتر را از دیگران متفاوت کند، استفاده از ویژگی‌های عام در پرداخت شخصیت یا به کار بردن تکنیک‌هایی در طراحی صحنه و لباس که کاراکتر را از زمینه‌ی تخت تصویر جدا نکند یا ما را به یاد کلیشه‌های ذخیره شده در حافظه عاطفیمان بیندازد، همه و همه تکنیک‌هایی است که در سینما برای “تعیم دادن” از آن‌ها استفاده می‌شود. گاهی نشان ندادن چهره، پنهان کردن بخشی خاص از پیکر و یا حذف صدای کاراکتر نیز نشانه‌هایی در همین راستا هستند. همسران عهده‌شکنِ “در حال و هوای عشق”، که حتی برای یک پلان هم چهره‌شان را نمی‌بینیم، رفته‌های آشنایی هستند که بخش اشتراکی ما در فیلم را می‌سازند. سازنده اینجا با تکیه بر قوه‌ی تخیل مخاطب، او را در روند جان‌بخشی به شخصیت‌هایش دخیل می‌کند. در واقع با این کار، هر شخصیت تبدیل به صدها چهره در صدها ذهن دور از هم می‌شود‌.
تکنیک مخدوش کردن تصویر به هر اندازه، گاهی نیز در تکمیل اتمسفر فضاها و حالت‌های فراطبیعی کاربرد دارد. این کار مخاطب را ناخودآگاه تاحدی از برخورد شخصی، سلیقه‌ای و عاطفی با اثر دور کرده و متوجه نگاه کلی‌گویانه‌ی حاکم بر تصویر می‌کند. در چنین آثاری – که نمونه‌های متعددی از آن در روزمره‌نگاری‌ها می‌شود یافت – اجزاء کادر همگی در خدمت یک سوژه‌ی واحد هستند، سوژه‌ای که در لانگ‌شات خودش را نشان می‌دهد و نه در دیتیل و جزئیات.
آثار الینا زوار، صحنه‌هایی هستند متمرکز بر سوژه‌های بی‌سری که در خدمت سوژه‌ی کلی یعنی اتمسفر حاکم هستند. از طرفی دیگر هر کدام از مجموعه‌های این هنرمند، با توجه به چینش و تقسیمات فضایی و پراکندگی خاصی که در چارچوب خود تعیین می‌کنند، متبادرکننده‌ی سیاست‌های تعمیم‌دهنده در ذهن مخاطب هستند. سرگردانی، زن‌ها، کودکان کار و … هر کدام سوژه‌‌ی یکی از مجموعه‌های زوار هستند. سوژه‌هایی که به خودی خود نظام فضایی خودشان را دارند و گفتن از آن‌ها پایان ندارد‌.

 

غزاله بداقی

اکرمگ | ochremag

رفته‌های آشنا
رفته‌های آشنا
رفته‌های آشنا

 

حمایت مالی از اُکرمگ