لئونارد مایر در اواخر قرن بیستم، بر قضاوت آثار هنری براساس خصوصیات صوری ذاتی حکم داد. بر طبق این حکم آگاهی از مواردی مانند تاریخ فرهنگی، سبکشناسی و منشاء پیدایش اثر موجب تقویت ادراک ما نمیشود. مایر اظهار میکند که در تفکر یونانی جدایی زیباشناسی از دین، سیاست، علم و غیره پیشبینی شده بود. ارزشهای زیباشناسانه ملازم به چیزهایی است که دیده میشود، شنیده میشود یا بلاواسطه تجربه میشوند اما ارزشهایی که از این طریق قابل تشخیص نیستند ممکن است مهم باشند اما نباید به عنوان ارزشهای زیباشناسانه حساب شوند. مایر با استناد بر آراءی کلایو بل ادعا میکند که علیرغم تفاوت قائل شده بین قضاوت زیباشناسانه و غیرزیباشناسانه، در عمل، آثار هنری را فقط از نظر خصوصیات صوری ذاتی آنها قضاوت نمیکنیم.
برای درک یک اثر هنری احتیاجی به شناخت ایدهها و احساسات نداریم، لازم نیست چیزی از زندگی با خود بیاوریم، تنها کافیست آگاهی از فرم، رنگ و فضای سه بعدی را با خود همراه کنیم.
آثار هنرمندان نمایشگاه “بُعد“، با استفاده از تکنیکهای گوناگون، ما را به جهان فرمها میبرند. جهانی که گاهی عمدی با تکنیک چاپ و گاهی سهوی با اسلوب رنگچکانی فرمها را ایجاد کردهاست. این مجموعه آثار، خودمختار و مستقل هرگونه فکر از پیش تعیین شده را از خود دور میکنند، در تمنای معنایابی نیستند، نمیخواهند خود را به یک ابژه مشخص وابسته کنند و تنها هدفشان نقاشی بودن است. اغلب این آثار تک رنگ هستند و فضای سه بعدی در آنها وجود ندارد پس میتوانیم با باری سبک تر در مسیر لذت زیباشناسانه قدم بگذاریم. درمسیر مواجه با آثار این هنرمندان، تمام راهها به جز قضاوت زیباشناسانه مسدود است.
اکرمگ | ochremag