ساختمان فیزیکی یک موجود، تشکیلشده از سلولهای متعدد که در کنار هم بافتها و دستگاههای اندامی را ایجاد میکنند. این تعریفی است که برای بدن فردی ارائه میشود. در مقابل بدن فردی بدن اجتماعی قرار دارد، بدنی که بهمحض حضور در اجتماع، در کنار بدن فردی، با شبیه ساختن یا متفاوت کردن، رسانهی هویتی ما میشود؛ بنابراین، در مطالعات بدن، بدن فیزیکی و اجتماعی در دو سر یک طیف قرار میگیرند. همچنین، در آثار هنری بدن فیزیکی و اجتماعی توأمان مورد توجه قرار میگیرند. هنرمندان از بدن در جایگاه سوژه و ابژه برای بیان مسائل فردی و سیاسی استفاده کردهاند. پرتره، سلف پرتره، فیگور انسانی، نمایش محدودیتهای بدن و استفاده از بدن انسان بهعنوان متریال و ابزار هنری نمونههای از حضور بدن انسان در آثار هنری است.
در پرتره و سلفپرترهها هدف آشکارسازی جنبههای فردی است. هنرمند با بازنمایی خود در جستجوی شناخت خویش و بازتاب درونیاتش است. بازنمایی فیگور انسانی نقشی اساسی در هنر غربی داشته است که مجسمههای یونان و روم باستان از نمونههای شاخص آن به شمار میآیند. در این موقعیت هنرمندان به دنبال نمایش بدن ایدئالیزه شده و ذات انسان هستند و با توجه به تفاوت معیارها در فرهنگهای گوناگون و برساخته بودن بدن انسان، بازنمایی بدن فیزیکی به بازنمایی بدن اجتماعی نزدیک میشود.
با ورود به قرن بیستم و تغییر پارادایمهای فکری، خود بدن و ارزش بصری و سمبولیک آن اهمیت مییابد و زوایای جدیدی از بدن در مناسبات اجتماعی نمایان میشود. بدن نمایش دادهشده در قرن بیستم در تقابل با گفتمان رایج زیباشناسی غرب قرار میگیرد و دیگر مانند ابژهای بینقص در نقاشی طبیعت بیجان ترسیم نمیشود.
در دهه ۱۹۷۰، فمینیستها بدن را از ابژه به یک سوژه آگاه تبدیل کردند، هنرمندان زن از بدن برهنه خود بهعنوان وسیلهی ارتباطی که حامل کدهای اجتماعی بود، استفاده کردند. نمایش محدودیت و نقصهای بدن جایگزین ایدئولوژیهای اتوپیایی شد و در همین راستا، هنرمندان بیشتر به مسائل جنسیت، هویت و روانشناسی پرداختند.
درنهایت، میتوان بدین شکل تصور کرد که در پرفورمنسآرت تمامی موارد مطرحشده همزمان حضور دارند. بدن در اینجا بهتمامی نقش یک رسانه را بازی میکند.
با مخاطبان وارد تعامل میشود، با رسانههای مکمل مانند صدا و تصویر همراه میشود و بهعنوان یک موقعیت ناشناخته، دیگری را به جستوجو دعوت میکند.
اگرچه درک هنرمندان نسبت به بدن دگرگونشده اما شیفتگی هنرمندان به موضوع بدن مسئلهای است که در هر دورهای از تاریخ هنر شاهد آن هستیم و حضور بدن بهعنوان رسانه، سوژه و ابژه همواره ادامه خواهد داشت. شاید بتوان دلیل این تمایل را دو وجهی بودن بدن دانست که در کنار بیان خود، بازتابدهنده جامعه نیز هست.
۱.If … so … then, Gabriella Mangano & Silvana Mangano,2006
2.Self-portrait on her 6th wedding anniversary, Paula Modersohn-Becker,1906.
3.Up to and Including Her Limits , Carolee Schneemann.
4. Vagina Painting, Shigeko Kubota,1965.
5. Portrait of Isabel Rawsthorne Standing in a Street in Soho, Francis Bacon,1967.
6. Untitled #97, Cindy Sherman,1982.
7. The Birth of Venus, William-Adolphe Bouguereau,1879.
اکرمگ | ochremag