خانه کجاست؟

خانه کجاست؟

تقابل دوتایی‌ها

خانه، به عنوان محل استقرار، به عنوان امکانی بری یکجانشین شدن و البته به عنوان ابزاری برای بقای ارتباطات انسانی در تمام طول تاریخ هنر مورد توجه قرار گرفته است. زمانی ابزاری برای ابراز وجود و ثبت حیات بوده، بعدتر مفهوم مالکیت و بعدتر حصار را به زیست انسانی وارد کرده و حالا بعد از گذشت‌ صدها سال، خود اُبژه‌ای مورد بحث است. هنرمندان همواره درباره‌ی ماهیت وجودی آن از خود و از جهان پیرامون سوال کرده‌اند و به دنبال پاسخی برای این پرسش گشته‌اند که ” خانه کجاست؟” اما انگار می‌شود خانه را به عنوان یک اُبژه در کنار مفاهیم بنیادی حیات، همچون عشق، امید، مرگ و … گذاشت و پاسخی مشخص برایش پیدا نکرد.

از طرفی همواره روح غالب زمانه در هر جغرافیا، با توجه به پیشینه‌‌ای که یک مردم، یک فرهنگ و یک آیین پشت سر گذاشته‌اند، تاثیرات مستقیمی بر بینش آن جامعه به مفاهیم مختلف از جمله خانه/ سرپناه داشته است. شاید بدیهی است که در جوامعِ در حال گذار، فرد جایی بین تقدس فرهنگ و پیشینه‌ی تاریخی خود و سرعت سرسام‌آور مدرنیته سرگردان شود، ارزش‌های زمانه‌اش را گم کند و خانه را در حاله‌ای از مه و روی آب ببیند. هنر دوران گذار نیز طبیعتا بی‌بهره از این جریان نیست. شاید هوشمندی هنرمند در این دوران در به چالش کشیدن ارزش‌های پیشین و سوال کردن باشد.

علی رستگار در مجموعه “هوم خانه نیست”، کلاژهایی از ترکیب معماری سنتی و معاصر ایران را در فضاهای طبیعی و در جریان تغییرات جوی ترسیم کرده است. تقابل/ تضاد عنصری است که در این نمایشگاه برای نقاش، تعیین‌کننده ظاهر شده. این مسئله را چه در عنوان مجموعه، چه در عناصر معماری موجود در تابلوها و چه در پالت رنگی می‌شود مشاهده کرد. دوتایی‌های “هوم و خانه”، “سنتی و معاصر” و “گرم و سرد”، تلاش‌های نقاش برای طرح چالش، ترسیم وضعیت موجود و خلق یک وضعیت سوم است. وضعیتی که a و b را تماما و در ارتباط با هم پیش روی مخاطب قرار می‌دهد، تا مگر آنکه تلنگری از جنس تماشا و دریافت به او القا کند.( هرچند که تزکیه حاصل کند یا نه.)

غزاله بداقی

اکرمگ | ochremag

خانه کجاست؟
خانه کجاست؟
خانه کجاست؟
خانه کجاست؟
خانه کجاست؟

حمایت مالی از اُکرمگ