ماجرا را زنی به نام لیدی گودیوا، همسر دوک کاونتری، در قرن ۱۳میلادی آغاز کرد، زمانی که برای جلب رضایت همسرش در قبال کاهش مالیات، حاضر شد لخت و عریان سوار بر اسب در شهر بچرخد. تمام مردم شهر به احترام او پنجره های خود را بسته نگاه داشتند جز پیپینگ تام، که پس از دیدزدن لیدی گودیوا کور شد.
ویریسم (Voyeurism)واژه فرانسوی ست که از واژهی ویر(voyeur) به معنای تماشاگر ساخته شدهاست. این مفهوم یک اختلال روانی ست، یک جرم است با مجازات مشخص و یک سبک در تولیدات هنری. در این اختلال روانی فرد مبتلا از تماشای پنهانی دیگری لذت میبرد.
بیشترین نمونههای ویریسم یا تماشاگری در آثار عکاسان مختلف دیده میشود و از نمونه های شاخص سینمایی میتوان فیلم پنجره عقبی هیچکاک و فیلمی کوتاه درباره عشق کیشلوفسکی را نام برد. در فرآیند خلق آثار ویریستی تابوها شکسته میشوند، مرزهای اخلاقی نادیده گرفته میشوند و دقیقا در همین لحظه لذت حاصل میشود. تماشاگر این آثار، به عنوان یک ویریست زندگی دیگری را دید میزند و تبدیل به پیپینگ تام میشود.
علی ناجیان و رامیار منوچهرزاده، ویریست-عکاسهای مجموعهی “کاتماندو”، جامعهی ایرانی را از پشت پنجرهها ثبت کردهاند. پنجرهها واسطهی ارتباط داخل و خارج هستند و پردهها نقش حجاب را ایفا میکنند اما در مجموعه کاتماندو پنجرهها حجابی ندارند. این مجموعه، تناقض عجیب و فرهنگ پیچیده مردم را نشان میدهد. در حالی که زندگی خود را از نگاه دیگری مخفی میکنند اما تمایل به تماشای زندگی دیگری دارند. تماشای زندگی دیگری به نوعی تماشای زندگی خودمان است که گاهی چقدر خسته، آشفته و متزلزل هستیم.
زمان ثبت عکس، عکاس در نقش سوژه _فاعل شناسای دکارتی_ و شخصی که به دوربین نگاه کرده است در نقش ابژه قرار گرفتهاند اما برای لحظهای جای سوژه و ابژه تغییر میکند. در مرحلهی بعدی تماشاگرعکس سوژه است و فرد حاضر در عکس ابژهای ست که ما به آن نگاه میکنیم و دوباره نقش سوژه و ابژه عوض میشود. حال شما در نقش ابژه نگران هستید که در نگاه دیگری چگونه دیده میشوید.
ویریسم در آثار هنری بر خلاف تصوری که در ترمینولوژی جرم شناسی وجود دارد، فرآیندی دو سویه است و تماشاگر هم، دید زده میشود و حتی شاید از تماشا شدن لذت ببرد.
اکرمگ | ochremag
اُکرمگ
درباره هنرهای تجسمی معاصر ایران و جهان
یادداشتهایی از گالریگردیها و اتفاقاتِ روز